شهادت لایق مردان مرداست
که بعدجنگ در حال نبرد است
نبردی نابرابر باشیاطین
دل بی کینه اما پر زدرداست
دلی پرغصه بارویی پریشان
غباردیده اش مانند گرداست
بوددرحسرت دیدار معشوق
میان جمع وامافردفرداست
نمایان
که احساسش همیشه گرم وسرد است
شقایق سنبل عشق است وعشاق
چو رنگ نفرتش همواره زرد است
امیدی دردلش باشد
بهروز عبداللهی صدر آبادی